حضرت محمد تنهاست.
مـــــــــــــــــــــــــــــــزارع
اسمان مشحون از ستارگان است
نتــــــــوان یافــــــت تاثـــرات شما را
کیست که به شکوه ها گوش فرا میدهد
کیست که دیده به دیدگان ملتمس میگشاید
عاد ، این کوکب کریم،به این سو میدرخشــــد ،
خداوندا،ای مولای من،او رحیمانه به من مینگـــرد
بمان،بمان!ایا نگاهت را از من منحرف میسازی؟
چگونه میتوان وجود نهانی را دوست داشت؟
درود بر تو ای ماه،ای طلیعه افلاک
خداوندا،ای مولای من، تو فروزنده صراط منی
نگذار ،نگذار که من و امتم در ظلمت ضلال فرو مانیم
ای خورشید اذرین،به تو این قلب سوزان را ایثار میکنم
خداوندا ،ای مولای من ، با دیدگان جهان بینت رهنمونم باش
ظلمتــــــــــی عمیــــــــــــــق مرا در بر میــگیـــــــــــــرد
ایا تـــــــــــــو می ایـــــــــی ای تجلـــــــی جـلـــــال؟
ای قلب عشق افرین،در اغوش گیر افریدگار را
خداوندا،ای دوستدار عالمیان، ای مولای من
تو خورشیــــــــد ،ماه و ستارگان،گیتی ،
اسمان و مــــــــــــــــــــــرا افریدی
کلمات کلیدی: همه چیز
مطلبی که میخوانید برگرفته از کتاب روش شناخت اسلام نوشته محمد عبد الخطیب مصری و ترجمه اقای علیرضا پا برجا می باشد. تاریخ چاپ کتاب52/7/30است.
اسلام یک دین یک بعدی نیست که فقط مبتنی براحساس عرفانی انسان و محدود به رابطه انسان و خدا باشد ،بلکه این یکی از ابعاد دین ماست.بعد دیگر دین مسئله زیستن و زندگی کردن انسان به روی خاک است. اگر به یک زاویه از اسلام نگاه کنیم تنها یک بعد از این منشور چند پهلو را دیده ایم و حتی اگر درست هم نگریسته باشیم برای شناخت اسلام کافی نیست.
برای شناخت یک فرد اول تحقیق در اندیشه او لازم است و دوم بررسی شرح حال او از اغاز تا انجام.
یک مذهب هم مانند یک شخصیت است. افکار یک مذهب کتاب آن مذهب است ، بیوگرافی یک مذهب هم تاریخ ان مذهب است.
بنا بر این برای این که اسلام را درست بشناسیم اول قران را باید خوب شناخت و دوم شرح تحولات .
ملت ما قرنهاست که افتخارش پیروی از مذهب جعفری است. پیروی از علی است
اما امروز وقتی کسی میپرسد برای شناخت علی چه کتابی را بخوانیم. درمانده میشویم
انها را میشناسیم
اما فقط اسمهایشان را.
برای ملتی که مذهبش مذهب علی است درد آور است ، ننگ آور است که درباره علی و یاران علی کتاب با ارزشی ننوشته باشد
شرم آور است که علی را"جرج جرداق " مسیحی به ما بشناساند و ان هم بعد از چهارده قرن.
و سلمان فارسی را که از خانواده پیغمبر محسوب میشود و افتخار ما ایرانیان است کتابش را یک فرانسوی بنویسد .
کلمات کلیدی: همه چیز
انگاه زنی گفت با ما از شادی و اندوه سخن بگو.
و او پاسخ داد:شادی شما همان اندوه بی نقاب شماست.
چاهی که خنده های شما زا ان بر میاید ، چه بسیار که با اشکهای شما پر می شود
و ایا جز این چه میتوان بود؟
هر چه اندوه درون شما بیشتر بکاود،
جای شادی در وجود شما بیشتر میشود
مگر کاسه ای که شراب شما را در بر دارد همان نیست که در کوره کوزه گر سوخته است؟
مگر ان نی که روح شما را تسکین میدهد، همان چوبی نیست که درونش را با کارد خراشیده اند؟
هرگاه شادی می کیند، به رفای دل خود بنگرید تا بنگرید که سرچشمه شادی بجز سر چشمه اندوه نیست
و نیز هرگاه اندوهناکید باز در دل خود بنگرید،
تا ببینید که به راستی گریه شما از برای ان چیزی نیست که مایه شادی شما بوده است
پاره از شما می گویید (( شادی برتر از اندوه است )) و پاره ای می گوید ((نه،اندوه برتر است))
اما من به شما می گویم که این دو از هم جدا نیستند.
این دو با هم می ایند، و هر گاه با یکی از ان ها بر سر سفره می نشینید، به یاد داشته باشید که:
ان دیگری در بستر شما خفته است
به راستی شما همچون ترازویی میان اندوه و شادی خود اویخته اید.
فقط هنگامی که خالی هستید در یک ترازو ارام می مانید.
هر گاه که خزانه دار شما را بر می دارد تا زر و سیم خود را اندازه بگیرد،
شادی و اندوه شما ناگزیر زیر و زبر می شود
کلمات کلیدی: همه چیز
هنگامی که مهر شما را فرا می خواند، از پی اش بروید ، اگر چه راهش دشوار و ناهموار باشد
و چون بالهایش شما را در بر میگیرند، وا بدهید
اگر چه شمشیری در میان پرهایش نهفته باشد و شما را زخم برساند
چون با شما سخن میگوید او را باورکنید
اگر چه صدایش رو یاهای شما را بر هم زند ، چندان که باد شما باغ را ویران می کند
زیرا مهر در همان دمی که تاج بر سر شما میگذارد ،شما را مصلوب می کند همچنان که می پروراند ،هرس میکند
همچنان که از قامت شما بالا می رود و نازک ترین شاخه هاتان را که در افتاب می لرزند نوازش می کند ،
شما را مانند بافه های جو در بر می گیرد
شما را می کوبد تا برهنه کند
شما را میبیزد تا از خس جدا سازد
شما را می ساید تا سفید کند
شما را می وزد تا نرم شوید
و انگاه شما را به اتش مقدس خود میسپارد تا نان مقدس شوید ، بر خوان مقدس خداوند
مهر چیزی نمیدهد مگر خود را ،و چیزی نمیگیرد مگر خود را
مهر تصرف نمیکند و به تصرف در نمی اید
زیرا که مهر بر پایه مهر پایدار است
هنگامی که مهر می ورزید مگویید(( خدا در دل من است)) بگویید (( من در دل خدا هستم))
مهر خواهشی جز این ندارد که خود را تمام سازد
کلمات کلیدی: همه چیز، دکتر شریعتی
انگاه المیترا به سخن در امد و گفت در باره زنا شویی چه می گویی، ای استاد
و او در پاسخ گفت:
شما همراه زاده شدید و تا ابد همراه خواهید بود.
هنگامی که بالهای سفید مرگ روز هاتان را پریشان میکند همراه خواهید بود.
اری شما در خاطر خاموش خداوند نیز همراه خواهید بود،
اما در همراهی خود حد فاصل را نگه دارید
و بگذارید باد های اسمان در میان شما به رقص درایند.
به یکدیگر مهر بورزید اما از مهر بند مسازید.
بگذارید که مهر دریای مواجی باشد در میان دو ساحل روح های شما
جام یکدیگر را پر کنید اما از یک جام منوشید.
از نان خود به یکدیگر بدهید اما از یک گرده نان مخورید.
با هم بخوانید و بر قصید و شادی کنید، ولی یکدیگر را تنها بگذارید،
همانگونه که تار های ساز تنها هستند، با ان که از یک نغمه به ارتعاش در می ایند.
دل خود را به یکدیگر بدهید ، اما نه برای نگه داری
زیرا که تنها دست زندگی می تواند دل هایتان را نگه دارد.
در کنار یکدیگر بایستید اما نه تنگاتنگ:
زیرا که ستون های معبد دور از هم ایستاده اند،
و درخت بلوط و سرو در سایه یکدیگر نمی بالند.
کلمات کلیدی: همه چیز، دکتر شریعتی