سلام
بعد از چند وقت چند شبه میخواهم چند شعر براتون بنویسم
شاعر :استاد حسین پناهی
مثل همیشه نظر فراموشتون نشه
خواب بودم من به خلوت،خواب خواب
فارغ از افسون اب و باد و خاک و افتاب
ماده ببری امد و بر هر دو چشمم لیس زد
من دویدم رو به صحرا
تا بپرسم راز خوابم را
لاله ای از دور بانگ هیس زد
ایستادم چشم در چشم سراب
خاک با بهت نگاهم طرح یک تندیس زد
....................
.............
شب ،شیرین،راه،دور ،مرگ،دست،ملخ،افق،چوب،اتش
تو چون دیگی نو در جهیزیه تاریخ میدرخشی
روز،تلخ،راه،دور،مرگ،سایه،دره،اسمان،اتش
و من چون اخرین اسکناس در جیب یک ملوان پیر مچاله ام
............
کلمات کلیدی: دکتر شریعتی
کلمات کلیدی: شعر