غزل الوده،
به شعرم،
به سرود
درمانده خیره مانده ام
و چرا سایه وار زندگی میکنیم
گل بی خاک،
هر چه باشد گل نیست
و چرا این باور هنوز در ما تداعی نشده است .
نمیدانم !
شنیده ام بالاتر ها.
سر از تن می زدایند.
جاری بودن
وصف نتوانم
در خویش تا کی
تا خویش تا می
شاعر: با اجازتون خودم
کلمات کلیدی: شعر