• وبلاگ : دل مجنون
  • يادداشت : محمد از نگاه گوته
  • نظرات : 1 خصوصي ، 36 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    درد عشقي کشيده ام که مپرس
    سوز هجري چشيده ام که مپرس
    گشته ام در جهان و آخر کار
    دلبري برگزيده ام که مپرس
    آنچنان در هواي خاک درش
    ميرود آب ديده ام که مپرس
    من به گوش خود از دهانش دوش
    سخناني شنيده ام که مپرس
    سوي من لب چه ميگزي که مگوي
    لب لعلي گزيدهام که مپرس
    بي تو در کلبه گدايي خويش
    رنجهايي کشيده ام که مپرس
    همچو حافظ غريب در ره عشق
    رنجهايي کشيده ام که مپرس

    مهدي جان
    تو چنان زيبايي
    که تنها سزاوار قلبهايي هستي
    که از مهر بي پايان
    آکنده اند

    چنان مقدسي که پيش از ورود عشقت
    به حريم هر قلبي
    تنها خودت
    تنها جناب مقدس خودت
    مي تواند آن را تطهير کند

    اي گل ناز فاطمه
    اي راز نوراني خاتمه
    نامت را مي ستاييم

    چنان که از شعله هاي فروزان عشق
    مي سِزد

    چنان که از تلألوء تکان دهنده مهر
    سِزاست
    فداي نام و نگاهت

    ليلايي باشيد

    يا علي