مطالبتون خيلي زيبا بود اين شعر رو هم تقديم مي كنم به وبلاگتون .
رنج تنهايي
رنج تلخ است ولي وقتي آن را به تنهايي مي کشيم تا دوست را به ياري نخوانيم،براي او کاري مي کنيم و اين ،خود دل را شکيبا مي کند.
طعم توفيق را مي چشاند.وچه تلخ است لذت را - تنها - بردن.وچه زشت است زيبايي ها را - تنها - ديدن. تنها بودن سخت تر از کوير است.
در بهار هر نسيمي که خود را بر چهره ات مي زند ياد - تنهايي - را در سرت زنده مي کند.
- تنها - خوشبخت بودن ،خوشبختي اي رنج آور و نيمه تمام است.
- تنها - بودن،بودني به نيمه است .
و من براي نخستين بار در هستي ام رنج -تنهايي - را احساس کردم.
دكتر علي شريعتي
خوشحال مي شم از وبلاگ من هم ديدن كنيد.