
البته که در فطرت الهي که در همه انسانهاست شکي نيست و نقش واقعي تمامي پيامبران بيداري همين نهاده در وجوده انسانه و شناخت واقعي الله
فرمودين که داستان شفاعت انها رو بخونيم
شما حتما تمامي مراحل امتحانات الهي رو ميدونين . انسان از يک مرحله که گذشت ديگر غير قابل بازگشته و خداوند اون شخص رو به قول خودمون بي خيال ميشه (نسبت به بازگشتش)
شما انتظار دارين که خداوند در قران بگه ستمکاران هميشه رستگار ميشن. اي مردم شما ستم کنين من خودم رستگارتون ميکنم. ايا اين با ذات خدا در تناقض نيست؟
گفتم که از يک مرحله اي که گذشت انسان ميشه اون ستمکاري که در قران هست و غير قابل بازگشته و شفاعتي در کار نيست و رستگاري براي چنين شخصي وجود نداره
شما از فرزند نوح چه خبر دارين
فرزند نوح هر چه کرد براي بر اندازي ايين پدر بود و شما انتظار دارين طبق مسئله شفاعت خداوند فرزند نوح رو ببخشه. مسلما نه. فرزند نوح هم از حد مذکور خارج شده و اميدي به بازگشتش نبود به همين دليل خداوند شفاعت نوح را نپذيرفت
. البته دوست من منظور من اين نيست که خداوند همه کمس رو شفاعت کنه
يا هر کسي رو که پيامبر شفاعتش رو کرد خدا هم بپذيره. طي و طريق داره که اين طي و طريق جز اسرار الهيست و خداوند هر کس رو که دوست داشته باشه ميبخشه بسته به نظر الهي وبسته به مقتضيات زماني و مکاني است که ما خبري ازش نداريم
اميد وارم پرحرفي نکرده باشم
اماده نقد نظراتم هستم
با ارزوي شادي دل اقامون از ما به ظاهر شيعيان
يا علي
شاد کن و شاد زي