سلام
به روزم
ومنتظرحضورتان
خيلي عالي بود
اميدوارم موفق باشي
به ما هم سري بزن
www.eshgheezamini.blogfa.com
به اميد ديدار
مرسي كه به من سر زدي
وبلاگت خيلي خيلي خوبه
خوشحال مي شوم تبادل لينك داشته باشيم
منتظرم
باي
يه دختر كوري تو اين دنياي نامرد زندگي ميكرد .اين دختره يه دوست پسري داشت كه عاشقه اون بود.دختره هميشه مي گفت اگه من چشمامو داشتم و بينا بودم هميشه با اون مي موندم يه روز يكي پيدا شد كه به اون دختر چشماشو بده. وقتي كه دختره بينا شد ديد كه دوست پسرش كوره. بهش گفت من ديگه تو رو نمي خوام برو. پسره با ناراحتي رفت و يه لبخند تلخ بهش زد و گفت :مراقب چشماي من باش.....................................................................................
سلام عزيز خوشحالم تونستم به وبلاگت سر بزنم وبلاگ جالبي داري راستي من وبلاگم هک شده و وبلاگ جديدمو تازه ديروز افتتاح کردم تونستي يه سر بزن و نظرت رو بگو خوشحالم ميکني اگه بياي
ن.آ ( در جواب نظر شما در وبلاگ http://iranislam.parsiblog.com/ )
در مورد مطلب دوست عزيز " محمد حسين" لازم بذكر است كه كسب معرفت اكتسابي است و گر نه بحث جبر مطرح مي شود. اگر چه نبايد فراموش كرد كه خدا رحمتش را به هر كه بخواهد عطا مي كند.اما از طرف ديگر استغفرالله خدا كار عبثي هم نمي كند. در خصوص كسب معرفت لازم بذكر است كه:
1-معرفت اكتسابي است و اگر علي (ع) به كسب معرفت نائل شد به دليل نسبت فاميلي با پيامبر نبود چون ابولهب نيز نسبت فاميلي داشت. و يا به خاطر اين نبود كه فقط بگوييم خدا اين چنين خواست. بله خدا اينچنين خواست چون علي اولين لبيك را گفت چون علي در بستر پيامبر خوابيد و هزاران دليل ديگر. بله خدا به رجب علي خياط معرفت داد چون رجب علي نيز گام برداشت (به كتاب رجب علي خياط مراجعه شود) يعني ادعوني استجب لكم يعني بدون رنج گنج ميسر نمي شود. نكته اينجاست كه كسب معرفت به اندازه ظرفيت هر شخص و ميزان حركت اوست. خداوند به چوپاني كه مي گفت "خدايا كجايي تا كنم شانه سرت" نيز معرفت داده بود اما به ظرفيت خود چوپان.
2- اگر بگوييم خدا فقط به افراد خاص معرفت مي دهد به معناي سلب تكليف است كه خود را راحت كنيم. بايد سوخت تا رسيد. مگر رجب علي خياط كه بود .از ميان خود ما بود و حتي ساده تر از ما. اما كاري كه او كرد باعث شد ره صد ساله را در يك شب بپيمايد.مگر پيامبر ما شخص معمولي در ميان افراد قريش نبود. اما يك فرق داشت. به حرا مي رفت تاعبادت كند. امين بود و ....
پس خدا او را انتخاب كرد. پس بايد گام برداشت. و هيچ كس از اين مقوله خارج نيست.
با عذر خواهي از اينكه مطلب طولاني شد
سلام .... خيلي خوشحال شدم كه به بلاگ من اومدي ...
راستي از كجا فهميدي كه اين بلاگ ماله يه رسانيكيه ؟
ولي خوب قابلمه عزيز يه كم فكر كني منو يادت مياد ... لينكه بلاگ ديگرمو هم تو بلاگت گذاشتي
روياي ناتمام من - الي
تو رسا هم بي بي گل بودم
شعرت هم خيلي قشنگ بود ولي نميتونم تفسيرش كنم
در اينجا فقط دعا ميكنم كه بار ديگر همه دور هم در رسا جمع بشيم به اميد اون روز ... بياين همه با هم براي راه اندازي دوباره رسا دعا كنيم
دوست دار شما .... الي ( بي بي گل رسانيكياي گل )
خدمت رسيدم كه عرض كنم به روزم
با مطلبي در ادامه مطالب گذشته با عنوان اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَك!
يا علي
سلام .
خسته نباشي .
هميشه باشيو ماندگار.اگه موافقي همديگرو لينك كنيم .
خدا حافظ
حق داري محمد جان گلايه كني
شعرت قشنگ بود
در ضمن به روزم
موفق باشي
سلام ...
شعر بي اندازه زيبا بود ....
چيزي كه نظرمو بيشتر جلب كرد ...استفاده از استعاره هاي زيبايي بود كه توي شعر گنجونده شده بود ...اما يه اشكال كوچيك داشت اونم اين كه توي شعر هيچ اتفاق خاصي نيفتاده بود ...فقط شعر توصيفي بود ...
خوشحالم مي كني سر مي زني !
آبي باشي و پايدار .
2:باز هم به من سر بزن
باباي
خيلي ممنون كه به من سر زدين و با حرفهاي شيرينتون ما رو شرمنده كردين .
با اجازتون من شمارو لينك ميكنم شما هم اگه خواستين منو لينك كنيد
عيدتون مبارك
ممنون از نظر زيباتون
والا بلا من نميدونم تفسيرش چيه
ولي شعر قبليه خيلي قشنگ بود
موفق باشيد باي
شعر قشنگيه.من فكر ميكنم خطت ناخواناست.
تفسيرم...هر كي به كار خودش ..طبيعتو اينچيزا .. انسان هم تو كار محبت.
ها؟! چي شد؟! نميدونم .!
عيد مبعثو تبريك ميگممبارك باد.